به گزارش مشرق، «محمدتقی جواهری» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
«هنری کیسینجر» وزیر خارجه دولت نیکسون و استراتژیست مطرح آمریکایی سپتامبر سال ۲۰۱۴ میلادی در مقالهای جنجالبرانگیز که در روزنامه والاستریت ژورنال به رشته تحریر درآورد، از نقش سنتی و نوین اروپا در حوزه نظم جهانی انتقاد کرد. کیسینجر در این باره معتقد است:
«رویکرد سنتی اروپا به نظم؛ مردم و کشورها را به طور ذاتی رقیب یکدیگر میدانست. این رویکرد به منظور مهار بلندپروازیهای متضاد آنها، متکی بر توازن قوا و مجموعهای از دولتمردان روشنفکر بود اما دیدگاه غالب آمریکا ذاتا مردم را برخوردار از عقل میداند! اروپا تلاش کرده از مشروعیت فراتر رفته و یک سیاست خارجی عمدتا بر پایه اصول قدرت نرم شکل دهد اما تردید وجود دارد که ادعای مشروعیت جدا از مفهوم راهبرد بتواند نظم جهانی را تاب بیاورد. اروپا خود را تسلیم ویژگیهای مشروعیت نکرده و این منجر به خلأ قدرت در داخل و عدم توازن قوا در طول مرزهایش شده است».
فارغ از توصیف اغراقآمیز و غیرواقعی کیسینجر نسبت به دیدگاه غالب حاکم بر آمریکا در حوزه مدنیت، توصیف وی درباره اروپا نشان میدهد نگاه مقامات کاخ سفید نسبت به کشورهای اروپایی از نوعی تبختر و تکبر ذاتی تبعیت میکند. به عبارت بهتر مقامات آمریکایی در نگاه کلان خود نسبت به کشورهای اروپایی، همواره نوعی رابطه «غالب- مغلوب» را در پیشزمینه ذهن و قضاوت خود حاکم کرده و متعاقب آن، وارد حوزه تعریف روابط کلان، میانمدت و خرد خود با این کشورها میشوند. این قاعده طی یکسال اخیر و در دوران حضور دونالد ترامپ در راس معادلات سیاسی و اجرایی ایالات متحده آمریکا به شکلی پررنگ در کاخسفید جاری بوده است؛ نباید فراموش کرد هنری کیسینجر، یکی از مشاوران سیاست خارجی ترامپ محسوب میشود. نگاه تحقیرآمیز و متکبرانه واشنگتن نسبت به اروپا، در قبال موضوع برجام به نقطه اوج خود رسید.
طی یکسال اخیر، دونالد ترامپ نخست از «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه و «ترزا می» نخستوزیر انگلیس خواست نهایت تلاش خود را درباره گنجاندن موضوع توان موشکی ایران در توافق هستهای و اعمال محدودیتهای دائمی هستهای علیه ایران انجام دهند. پس از آنکه مقامات اروپایی با این خواسته موافقت کردند، وزارت خارجه آمریکا نمایندگانی را برای مذاکره با اروپا بر سر نحوه اعمال تغییر در برجام اعزام کرد. در جلسات و رایزنیهای فشردهای که میان واشنگتن و تروئیکای اروپایی انجام شد، مقامات ۳ کشور اروپایی با «همه خواستههای ترامپ» در زمینه تغییر برجام موافقت کردند!
با این حال ۳ سیاستمدار اروپایی (مکرون، مرکل و ترزا می) در نهایت دریافتند حتی ترامپ گزارشهای مربوط به مذاکرات کارشناسی میان آمریکا و اروپا را مطالعه نیز نکرده است! او تصمیم نهایی خود را درباره خروج از برجام از ماهها قبل اتخاذ کرده بود و صرفا از ظرفیت بازیگران اروپایی، برای تکمیل پازل از پیش چیده شده توسط خود بهره گرفت. نکته جالب توجه اینکه «مایک پمپئو» وزیر خارجه دولت ترامپ در آستانه سخنان اخیر ترامپ (درباره خروج از توافق هستهای) ناگهان به کشورهای اروپایی اعلام کرد رایزنیهای مشترک یکساله آمریکا و اروپا رضایت پرزیدنت را جلب نکرده و او تصمیم نهایی خود را برای خروج از برجام اتخاذ کرده است.
هماکنون ما با یک «اروپای تحقیر شده» توسط ایالات متحده آمریکا مواجه هستیم که خود نیز در شکلگیری وضعیت موجود نقش داشته است. براستی تکلیف ما با اروپایی که به قول کیسینجر، در تعریف منافع و چشمانداز و راهبردهای خود با مشکل مواجه است، چیست؟ آقای روحانی، رئیسجمهور محترم کشورمان پس از اعلام خروج ترامپ از توافق هستهای در سخنانی تاملبرانگیز اعلام کرد قصد دارد با مقامات اروپایی درباره حفظ برجام رایزنی کند. براستی آقای رئیسجمهور چه ظرفیتی در کشورهای اروپایی در این باره مشاهده کرده است؟! آیا آقای روحانی فراموش کرده است ۳کشور اروپایی تا دقایقی قبل از اعلام تصمیم نهایی ترامپ درباره برجام، مشغول رایزنی کارشناسی با مقامات وزارت خارجه آمریکا بر سر نحوه گنجاندن موضوع توان موشکی ایران، بازرسی دائمی از اماکن نظامی ایران، دائمی کردن محدودیتهای هستهای ایران و مهار سیاستهای منطقهای کشورمان بودهاند؟ آیا میتوان از «اروپای تحقیرشده» و «شکستخورده» به عنوان یک نقطه اتکا برای حفظ توافق هستهای با ایران استفاده کرد؟!! در این باره بهتر است آقای رئیسجمهور کارنامه تروئیکای اروپایی را از سال ۲۰۱۵ تاکنون مورد بررسی اجمالی قرار دهند. در این کارنامه سیاه، مواردی از جمله سکوت در برابر قانون ایجاد محدودیت صدور ویزا برای کسانی که به ایران سفر میکنند (که در دوران اوباما وضع شد)، همراهی با آمریکا در جریان تمدید قانون آیسا و وضع قانون کاتسا، سکوت در برابر اقدام وزارت خزانهداری آمریکا در اعمال محدودیت علیه بانکهای اروپایی و... به چشم میخورد. آیا چنین اروپایی قادر خواهد بود توافق هستهای را حفظ کند؟!
به نظر میرسد دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان در محاسبه یا تبلیغ وزن اتحادیه اروپایی بویژه تروئیکای اروپایی، دچار نوعی اغراق شده است. این در حالی است که با توجه به عهدشکنیهای مکرر اروپاییان در قبال پرونده هستهای ایران (طی ۱۵ سال اخیر) دیگر جایی برای آزمون و خطا در این باره وجود ندارد. هماکنون زمان «بازخواست اروپا» برای همراهی با ایالات متحده آمریکا و عدم ایستادگی در برابر اقدامات ضد برجامی دولتهای اوباما و ترامپ است، نه زمانی برای «سرمایهگذاری مجدد روی بازی اروپا در قبال برجام!» آنگلا مرکل، ترزا می و امانوئل مکرون هر سه باید بابت معاملات وقیحانهای که در حال انجام آن با دولت ترامپ بودهاند، در مقابل ملت ایران پاسخگو باشند. اگر مقامات اروپایی ذرهای احساس کنند دستگاه دیپلماسی کشورمان چشم خود را روی رفتار آنها (بویژه طی یکسال اخیر) بسته است، در آینده نزدیک «مهار اروپا» نیز به یکی از دغدغههای سیاست خارجیمان تبدیل خواهد شد!